چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد، نیامدی
خلیل آتش این سخن، تبر به دوش بت شکن خدایمان دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه... ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمه ام دوباره صبح ،غروب شد نیامدی