شعری زیبا از جنبش مصاف
چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد، نیامدی
خلیل آتش این سخن، تبر به دوش بت شکن خدایمان دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه... ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمه ام دوباره صبح ،غروب شد نیامدی